پنج اشتباه در ارزشگذاری کسب و کارهای آنلاین
بارها در اخبار درباره خرید و فروش کسب و کارهای آنلاین با قیمتهای چند صد میلیون دلاری و یا چند میلیاردی خوانده یا شنیده ایم و قاعدتاً در ایران نیز برای بسیاری این علاقه وجود دارد که ارزش نقدی یک کسب و کار آنلاین را بدانند. گاهی اوقات خود موسسان کسب و کار آنلاین یا سرمایه گذاران و گاهی نیز افراد ثالث ارزیابی خود را از یک کسب و کار آنلاین را دارند اما این ارزیابی ها خالی از اشکال نیست و با نگاهی به برخی ارزشگذاری ها که بصورت عمومی منتشر شده اند و یا مواردی که در جلسات کاری مطرح شده است به نظر میرسد اشکالاتی رایج در این ارزشگذاری ها وجود دارد که برخی از مهمترین آنها در ادامه اشاره خواهد شد.
1. مقایسه با نمونه های مشابه خارجی
موفقیت یک سایت یا نرم افزار و بطور کلی یک کسب و کار آنلاین میتواند نشانی مثبت برای امکان سرمایه گذاری و پیاده سازی یک نسخه بومی آن باشد اما نمیتواند معیاری در ارزیابی ریالی یک کسب و کار باشد. کشورهای مختلف حتی در همسایگی ایران بازار متفاوتی دارند و آمار نفوذ اینترنت و یا میزان تبادلات مالی آنلاین و یا علاقه سرمایه گذاران خارجی برای حضور در بازار یک کشور بسیار متفاوت است و حتی ممکن است یک سایت با بازدید پایین و سهم بازار کمتر در یک کشور ارزش بالاتری نسبت به نمونه موفق تر از خود در کشور یا حتی قاره دیگر داشته باشد.
2. ارزشگذاری بر مبنای مفروضات طرح تجاری
یک طرح تجاری (Business Plan) خوب میتواند دید روشنی نسبت به چگونگی یک کسب و کار (نحوه کسب درآمد، هزینه ها، نحوه رقابت و...) ارائه کند. اما تقریباً در اکثر طرحهای تجاری در مورد موفقیت و میزان کسب درآمد تنها مفروضاتی مطرح شده است این قضیه بخصوص در کسب و کارهایی که ریسک بالاتری دارند بیشتر است و در واقع اگر چنین نبود از همان ابتدای کار موفقیت و شکست قطعی یک کسب و کار آنلاین مشخص می شد. موفقیت در بسیاری از این طرحهای تجاری منوط به تحقق شروطی است که ممکن است محقق نشده و یا حتی در صورت تحقق بازدهی تعریف شده را نداشته باشد و در عین حال بسیاری از این طرحها دارای اشتباهاتی در ارزیابی هستند.
در مورد کسب و کارهای آنلاین میزان استقبال مردم، میزان کسب درآمد در صورت گرفتن سهمی از بازار و... از ابتدای کار مشخص نیست و بنابراین اینکه سایتی مثلا در آینده ممکن است (با اگرهای فراوان) درآمدی فرضی داشته باشد نمیتواند معیاری در ارزیابی ارزش ریالی آن باشد.
3.تکیه بر آمارها و معیارهای نه چندان مهم
پهنای باند، رنک الکسا، تعداد کاربر، تعداد بازدید روزانه و... همه اینها معیارهایی برای میزان موفقیت یا استقبال از یک سایت یا برنامه هستند اما در بسیاری از موارد نمیتوانند معیاری دقیق برای ارزشگذاری یک کسب و کار باشند. سایتی مدعی است که پهنای باند مصرفی بالایی دارد ولی آیا پهنای باند به تنهایی میتواند معیاری در میزان درآمد و ارزش ریالی آن سایت باشد؟ مثلاً سایتی که محتوای ارسالی به کاربر را فشرده (Compress) میکند ارزش ریالی آن کمتر است؟ و یا سایتی که تصاویر یا ویدیوهای حجیم تر استفاده میکند ارزش ریالی بالاتری دارد؟ و در مثالی دیگر آیا یک سایت تخصصی و مرجع در زمینه بورس و مسائل اقتصادی که بخش قابل توجهی از جامعه مخاطب خود را جذب کرده اما رنک الکسا و بازدید کمتری از یک سایت خبری که پر از اخبار زرد است دارد از ارزش ریالی پایین تری برخوردار است؟ و یا اپ موبایلی (پولی) که افراد کمتری آنرا نصب کرده اند اما برای خرید آن هزینه کردند و رقیب مشابه رایگانی ندارد نسبت به اپ موبایل رایگانی که تعداد زیادی کاربر آنرا نصب کردند اما در آینده حاضر به پرداخت هزینه بابت آن نیستند (یا نسخه های مشابه و رایگان متعددی از آن وجود دارد) از ارزش ریالی کمتری برخوردار است؟ اگرچه بیان این آمارها بی اشکال است اما ارزیابی درست از کسب و کار آنلاین نیازمند آماری فراتر از این معیارهاست. سهم از بازار نسبت رقبا و میزان درآمد از همین میزان ترافیک،بازدید یا تعداد کاربر میتواند معیارهای دقیق تری برای ارزش گذاری ریالی یک کسب و کار آنلاین باشد.
4.تجمیع هزینه های صورت گرفته در ارزش گذاری نهایی
چندی پیش دوستی طرح خرید سایتی را برای گرفتن مشاوره برایم ارسال کرد، موسس آن سایت در توجیه ارزش گذاری سایت خود هزینه های تبلیغات صورت گرفته در طول چند سال، برنامه نویسی و... را به عنوان معیارهایی در ارزش گذاری سایت درج کرده و در واقع مبلغ آنها را جمع کرده بود و این در حالی بود که استقبال و بازدید از این سایت در طول سال هر روز کمتر شده و بازدیدکننده روزانه معدودی در ماههای اخیر داشت که نشان از عدم پاسخدهی تبلیغات صورت گرفته و احتمالا عدم کارایی نرم افزار سایت در جذب مخاطب داشت. حقیقت این است که ممکن است هزینه برای کدنویسی یا طراحی، استخدام پرسنل متعدد و همچنین صرف هزینه برای تبلیغات گسترده برای یک کسب و کار آنلاین به موفقیت و گرفتن سهم بیشتر از بازار کمک کند و در نهایت میزان درآمد یا پتانسیل درآمدی یک کسب و کار را افزایش دهد اما این موارد در نهایت زمانی ارزش دارد که به موفقیت بیشتر یک کسب و کار کمک کرده باشد و در واقع سوددهی آنرا بالا برده باشد. اینکه کسب و کاری میلیونها تومان بابت تبلیغات صرف کند بدین معنا نیست که آن کسب و کار حتی به همان اندازه ارزش داشته باشد و چه بسا سرمایه گذاری با دید اشتباه و یا شکل هزینه کردن اشتباه باشد.
5.تاکید بر دارایی های غیرآنلاین
اگر قصد خرید شرکتی را داشته باشید و بخواهید دارایی آنرا ارزیابی کنید طبیعتاً بایستی همه دارایی های منقول و غیرمنقول آنرا در نظر بگیرید. مواردی مثل ساختمان یا خودرو یا میزان نقدینگی جزوی از دارایی ها هستند و اتفاقاً با توجه به اینکه قیمتهای آنها مشخص است ریسک پایین تری در خرید دارند. اما زمانی که از یک کسب و کار آنلاین صحبت میکنیم نگاه اصلی به موتور و مرکز آنلاین کسب و کار است. برای مثال دو سایت فروشگاهی مشابه را در نظر بگیرید سایت A.COM تعداد کاربر و خریدهای آنلاین دوبرابر سایت B.COM دارد و این مسئله در رشد کمی آن در طول سال نیز وجود دارد اما سایت B.COM ساختمانی به ارزش صد میلیون تومان دارد به نظرتان کدام سایت ارزش سرمایه گذاری بیشتری دارد؟ برای خرید سایت B.COM حداقل صد میلیون تومان بیشتر پرداخت کرده و صاحب یک ساختمان هم می شوید اما سایت A.COM موفقیت آنلاین بیشتری دارد و در واقع گزینه بهتری برای خرید است. به زبان ساده میتوان گفت در ارزیابی یک کسب و کار آنلاین میتوان نگاهی محصولی داشت. برای مثال اینکه کارخانه ایران خودرو در زمینهایی خارج از شهر باشد یا در یکی از گرانترین محله های تهران تاثیر چندانی در ارزش محصولات آن و اینکه خریداران چه میزان برای خودروهای تولیدی آن پرداخت می کنند نخواهد داشت.
نظرات شما عزیزان: